قاصدک خوش خبر
| ||
|
من اول سرم تو کار خودم بود. بعد یه روز یه نفرو دیدم.
بعد من یه هدیه مثل این بهش دادم..
زمانیکه قبول کرد اینجوری شدم... ما تقریبا همه ی شب ها با هم تلفنی حرف می زدیم. وقتی روزا توی اداره بودم وقتی همکارام منو با اون می دیدن. و من اینجوری جوابشونو میدادم.
وقتی اون یه گل رز مثل اینو داد به یه نفر دیگه.. من اینجوری شدم.. بعدشم اینجوری شدم. |
خرداد 1394 ارديبهشت 1394 فروردين 1394 اسفند 1393 بهمن 1393 دی 1393 آذر 1393 |
معبر سایبری بی سنگر |